Archive for مارس, 2007

معرفی یک سایت

 youtube

 در همایش سازماندهی اطلاعات یکی از محورهایی که مقالاتی چندی در مورد اون ارائه شد رده بندی های مردمی یا فاکسونومی یا وب 2 یا … بود یکی از وب سایت های مبتنی بر رده بندی مردمی یوتیوب هست .که یک سرویس رایگان برای اشتراک ویدئو می باشد .

برای نمونه این ویدئو را با عنوان

 THE ADVENTURES OF Super Librarian

ببینید. خیلی بامزه س  !

سایت

 scribd

 یوتیوبی برای اسناد و متن‌ها ست که پزشک وبلاگستان در اینجا به معرفی اون پرداخته .

همونطور که یک پزشک می نویسد:

از وقتی سخن از وب 2 به میان آمده ، هر روز شاهد ایجاد سرویس‌ها و سایت‌های جالبی هستیم ، این سرویس‌ها کارهای جالبی انجام می‌دهند ، ‌اما بارزترین نقطه مشترک آنها یک چیز است: مشارکت و اشتراک.

مارس 12, 2007 at 11:51 ق.ظ. 5 دیدگاه

روزهای خوب کتابداران ایرانی

روزهای چهارشنبه و پنج شنبه گذشته واقعا روزهای خوبی برای کتابداران ایرانی بود . اولین همایش سالانه انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران واقعا از سطح خوبی برخوردار بود و البته این فقط نظر من نیست بلکه همه کسانی که در این همایش حاضر بودند به نحوی رضایت خودشون رو ابراز می کردند . کسانی که می تونستند در این همایش شرکت کنند ولی نکردند واقعا  ضرر کردند هرچند که در یک اقدام خداپسندانه! قرار شده که متن کامل تمام مقالات در وب سایت همایش قرار بگیره . اما از اونجایی که یکی از نکات بسیار شیرین در مورد همایش ها حواشی مربوط به اون هست به بعضی از قسمت ها که برای من جالب بود اشاره می کنم .

– روز اول ساعت ده  به محل همایش رسیدم  یعنی افتتاحیه رو از دست دادم و از دست دادن افتتاحیه یعنی از دست دادن فولدرها و.. که در بین  شرکت کنندگان توزیع می شد . ( فکر کن… چقدر غصه خوردم !).

– ملاقات بعضی از  اساتید کتابداری که یک عمر فقط اسمشون رو شنیده بودم .

– ملاقات دوستان و همکلاسیهای سابق و البته همکلاسیهای فعلی که مدتی بود ندیده بودمشون و به برکت این همایش دیدارها  تازه شد .

– ملاقات برخی از دوستان وبلاگ نویس ( البته فقط چند نفر )

– دیدار آقای مصطفی رحمان دوست که البته حضور ایشون به مناسبت  انتخابات انجمن بود . ولی ایشون در چند دقیقه ای که صحبت کردند و از شعرهاشون که برای کودکان سرودند خوندند لحضات بسیارشاد و  مفرحی رو به وجود آوردند .

 آشنایی با یک کتابدار – بازیگر ( آقای احمد رضا اسعدی گرگانی ، که البته من اسمشون رو نمی دونستم ولی همون لحظه اول که دیدمشون شناختمشون ).

– و اگه می خواین عکسای این همایش رو ببینید حتما به فتوبلاگ کتابداران سری بزنید چون آقای اصنافی این دو روزه اصلا دست خالی ننشستند. باور کنید با یک دست فیلمبرداری و با اون یکی دستشون فیلمبرداری می کردند .( جای کارگاه گجت خالی بود می تونستند با دستای پرتوانشون به آقای اصنافی کمک کنند …! )به همه کسانی که برای برگزاری این همایش زحمت کشیدن از بچه های ادکا تا اعضای انجمن و…خسته نباشید میگم . امید  که خداوند پاداش عظیم بهشون عنایت کناد . 

مارس 11, 2007 at 8:02 ق.ظ. 2 دیدگاه

یاد ایامی که …

دانشكده پيراپزشكي

امروز در حین وبگردی اتفاقی به وبلاگ انجمن علمی و دانشجویی دانشگاه تبریز رسیدم . دیدم متن سوگند نامه ای رو که دو سال پیش ما موقع فارغ التحصیلی از دانشگاه علوم پزشکی تبریز قرائت کرده بودیم رو در وبلاگ قرار داده اند . عجب روزی بود اون روز ! نمی دونم چرا تا به حال چیزی در مورد اون روز اینجا ننوشته ام . ولی درآینده حتما عکسهاشو میزارم رو وبلاگ . فعلا این سوگند نامه رو داشته باشین.(عكس هم مربوط به دانشكده پيراپزشكيه).

سوگند نامه دانشجویان رشته کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی

مارس 6, 2007 at 8:20 ق.ظ. ۱ دیدگاه

کتابداری در عصر فرا صنعت

کتابداری در عصر فراصنعت وبلاگی است که توسط یکی از همکلاسی های سابق من یعنی خانم شفیقه موسوی ایجاد شده و با شناختی که از دوستم دارم مطمئنم حرفهای خوبی برای گفتن خواهد داشت . کتابداری در عصر فرا صنعت رو اینجا ببینید .

مارس 4, 2007 at 6:19 ق.ظ. 2 دیدگاه

هفت تاییا!

دیروز یعنی صبح روز جمعه با انرژی تمام و سرحال و شاد وشنگول از خواب بیدار شدم و تصمیم گرفتم یه روز خوبی داشته باشم و کمی کارهای عقب افتاده مو سرو سامون بدم . برای شروع هم هم یک صبحانه درست و حسابی همراه با گوش دادن به برنامه های رادیو رو انتخاب کردم . پیچ رادیو رو که باز کردم برنامه 7 تایی ها در حال پخش بود . با خودم گفتم برنامه خوبیه همین و گوش میدم هنوز ده دقیقه نگذشته بود به که به روال برنامه های همیشه از 2 مهمان برنامه که خودشون زحمت کشیده بودند و به برنامه هفت تایی ها اومده بودند خواستند که وارد استودیو بشن اون دو نفر هم که دو تا خواهر بودن وارد شدن و شروع به سلام و احوال پرسی و تعریف از مجریها و برنامه کردند و معلوم شد که یکی از این مهمانان عزیز سال سوم دبیرستان و دانش آموز رشته ریاضی و علاقه مند هستن که در رشته مکانیک در دانشگاه تحصیل کنند . حالا نوبت به خواهر عزیزشون رسیده بود  که شروع کردن : پشت کنکوری هستم و البته سال پیش هم دانشگاه سراسری قبول شدم  ولی چون از رشته ای که قبول شدم خوشم نمی اومد  انصراف دادم  و دارم تلاش می کنم امسال در یک رشته خوب مثلا روانشناسی قبول بشم…  اینجا بود که حس کنجکاویه آقای مجری گل کرد و از این خانم پرسید خب حالا سال پیش چی قبول شده  بودین ؟؟؟ …ایشون هم فرمودند!!! کتابداری !!!….. آقا چشمتون روز بد نبینه همین که اینو گفت لقمه پرید تو گلوم و کم مونده بود که خفه شم … بعد از اونم چنان حالم گرفته شد که صبحونه که سهله کل روز جمعه ای که این همه براش نقشه داشتم خراب شد و تا شب پکربودم …آخه من نمی دونم کتابداری چی کم از روانشناسی داره (چشم ها را باید شست …!) … ای هوار از دست این ملت …بابا یکی به داد ما کتابدارها برسه …یکی حقوق ضایع شده ما رو احقاق کنه !

مارس 3, 2007 at 6:07 ق.ظ. 9 دیدگاه


RSS وبلاگ گروهی کتابداران ایرانی

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.

تعداد بازدید کنندگان

  • 57٬972 آمار