Archive for سپتامبر, 2008

تشکر

غم از دست دادن عزیزان همیشه سخت و طاقت فرسات، ولی ابراز همدردی شما دوستان خوبم،  موجب تسلی خاطرم بود . برای همین از تک تک دوستانم که به هر نحوی ابراز همدردی کردن ممنونم .امیدوارم در شادیهاتون جبران کنم.

 

سپتامبر 20, 2008 at 4:45 ق.ظ. 6 دیدگاه

اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم …

روزگار دانشجویی هم اتاقی داشتم که دانشجوی سالهای آخر  پزشکی بود ، همیشه از اتفاقاتی که در بیمارستان می افتاد برامون تعریف میکرد وعقیده داشت  هشتاد درصد مرگ بیماران در بیمارستانها ناشی از بی توجهی ها ی کادر بیمارستان و گاهی وقتها کمبود امکاناته.  مثلا می گفت کپسول های اکسیژن بالای سر مریض که همیشه باید پر و آماده باشه  به خاطر کمک کاری و بی توجهی کادر بیمارستان بعد از اینکه مریض به اکسیژن نیاز پیدا می کنه  برای پر شدن میره که این خودش تقریبا  نیم ساعت وقت می گیره و اگر مریض حالش وخیم باشه خب معلومه چه اتفاقی می افته!! اونوقتها ناراحت میشدم ولی هیچوقت پی به عمق فاجعه نمی بردم تا اینکه همین چند روز پیش این مطلب به عینه برای خانواده ما اتفاق افتاد و در اثر یکی از این بی توجهی ها  همسر برادرم رو از دست دادیم. اگر چند پست قبلی رو خونده باشین می دونین که برادرم همراه خانواده اش تقریبا بیست روز پیش تصادف کردند ودر این حادثه همسر برادرم قطع نخاع و دخترش خونریزی مغزی کرد و الان هم با وجود بهبودی نسبی هنوز در کماست.

هدفم از این حرفها درآوردن اشک کسی یا ناراحت کردن کسی نیست. ولی دوست دارم چیزی رو که در این مدت دیدم بنویسم شاید جرقه ای باشه برای جلوگیری از این دست اتفاقات و بیدار کردن وجدان های خفته .

 اول از شیوه اعزام بیمار خونریزی مغزی از یک شهر به شهر دیگه بگم که   بیمار خونریزی مغزی رو همونطور بدون هیچ محافظی انداختند رو تخت آمبولانس ، من  که همراه بودم نمی دونستم تعادل خودمو رو صندلی حفظ کنم یا دو دستی برادر زاده امو نگهدارم که از روی تخت نیوفته پایین ! خود مریض هم که بی تابی وبیقراری می کرد اینا رو به اون وضعیت اضافه و قضاوت کنید.

بعد از پذیرش برادر زاده ام در بیمارستان تازه تاسیس موسوی شهر زنجان، در آی سی یو بستری شد و من به جز وقت ملاقات از پشت شیشه نمی دیدمش تا دو هفته بعد که آوردنش بخش مغز واعصاب. و  همسر برادرم که بخش زنان این بیمارستان بستری شد، و متاسفانه کادر پرستاری این بخش هیچ بویی از صفات فرشته خویی که برای پرستاران ترسیم میشه رو نداشتند، یعنی در این مدت حتی در سخت ترین شرایط و بدترین وضعیت هم که به کمکشون نیاز داشتیم حاضر نمی شدن بیان بالا سر مریض ومی گفتن ما در وقت مقرر به مریضتون سر میزنیم ! که ما هم مثل سایر بیماران به این وضعیت زود عادت کردیم و سعی می کردیم تا حد امکان مزاحم استراحت شبانه و روزانه کادر زحمت کش پرستاری  نباشیم  و سعی می کردیم با خارج از بیمارستان تماس بگیریم و از اطلاعات پزشکی اطرفیان و یا گاهی اوقات کمک بهیاران و خدمه بخش که بمراتب وظیفه شناس تر بودند استفاده کنیم. این شرایط ادامه داشت تا وقتی که مهره شکسته همسر برادرم مورد عمل جراحی قرار گرفت و بعد از عمل جراحی که بنا به گفته پزشک معالجش امیدوار کننده و رضایت بخش بود به  همون بخش برگردونده شد !  بعد از عمل متوجه شدیم که همسر برادرم پاهاش گاهی وقتها یه حسهایی رو متوجه میشه و از این بابت خیلی خوشحال بودیم، تا اینکه ایشون به تدریج حالش رو به وخامت گذاشت  و پزشکشون گفتن که به خاطر داروی تزریق شده بعد از عمل سیستم ایمنی بیمار به شدت ضعیف شده و ریه اش عفونت کرده و آنتی بیوتیک تجویز کردن ، بعد از اون تب همسر برادرم  تا چهل درجه بالا رفت و اون شب  ما هر چقدر از کادر پرستاری خواهش کردیم که ایشونو به بخش مراقبتهای ویژه منتقل کنن یا با پزشکشون تماس بگیرن زیر بار نرفتن که نرفتن و گفتن که بیمار آنتی بیوتیک هاشو خورده و حالش بهتر میشه و حتی آدرس یا شماره تلفن دکتر رو به برادرم  ندادن که خودش بره دکترو بیاره. و صبح وقتی که تبش به چهل و سه درجه رسیده بود وهوشیاریش دیگه خیلی پایین اومده بود، به بخش مراقبتهای ویژه منتقلش کردن و بعد از اون حالت کما و کمتر از بیست و چهارساعت بعد فوت کردن . حالا شما قضاوت کنید بیماری که همچین عملی رو پشت سر میزاره نباید حداقل یکشب در آی سی یو تحت مراقبت باشه؟؟  چرا کادر پرستاری این بخش کمترین احساس مسوولیت و دلسوزی رو در قبال بیمارانشون نداشته و ندارن؟؟؟ در مدت این بیست روز بارها شاهد بودم بیمارانی رو که به کمک فوری نیاز داشتن و کسی به دادشون نرسید. اگر فقط در مورد کادر پرستاری این بخش حرف می زنم به خاطر اینه که نمی خوام  بی انصاف باشم چون در بخش مغز واعصاب که برادر زادم بستریه اوضاع کمی بهتره و کادر دلسوز تری داره  که به وقت  نیاز حالا با کمی تاخیر ولی بلاخره  بالا سر مریض حاضر میشن  و به دادش میرسن .

حالا تنها یک حسرت و یک داغ بزرگ رو دل ما مونده بعلاوه یک سوال بی جواب، جواب علی شش ماهه رو وقتی بزرگ بشه و زهرای  پنج ساله رو  بعد از اینکه از کما خارج بشه چه کسی  می خواد بده …؟

اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم … خدا حافظ ای نوبهار همیشه …

سپتامبر 6, 2008 at 8:12 ق.ظ. 26 دیدگاه

نمایه‌سازی و رتبه‌بندی اشیای محتوایی

 

دیروز بعد از مدتها در نشست ماهانه انجمن شرکت کردم. سخنران این ماه آقای طاهری از همکلاسیهای سابق من بودند. سخنرانی ایشون برگرفته از پایان نامه کارشنا سی ارشدشون بود و بیشتر از یکسال رو این موضوع کار کرده بودند. از نظر من سخنرانی خیلی خوبی بود. عنوان و چکیده این سخنرانی به قرار زیر هست:

 

  عنوان : بررسی تطبیقی کیفیت نمایه‌سازی و رتبه‌بندی اشیای محتوایی حاوی عناصر فراداده­ای هسته دوبلین و مارک 21 توسط موتورهای کاوش عمومی

 

چكيده سخنراني: 

پژوهش حاضر با هدف تبیین کیفیت نمایه سازی و رتبه بندی اشیای محتوایی حاوی عناصر فراداده­ای هسته دوبلین و مارک 21 مبتنی بر زبان نشانه گذاری گسترش پذیر (XML) توسط موتورهای کاوش عمومی، و مقایسه آنها با یکدیگر به روش تجربی انجام شد. جامعه پژوهش را صد شیء محتوایی مبتنی بر XML در قالب دو گروه، گروه اول حاوی پیشینه­های فراداده­ای هسته دوبلین، و گروه دوم حاوی پیشینه­های فراداده­ای مارک 21 که بر روی دو حوزه فرعی اینجا و اینجا  انتشار یافته بودند، تشکیل می­دادند. حوزه­های فرعی مورد مطالعه به موتورهای کاوش انتخابی، موتورهای کاوش گوگل و یاهو، معرفی شدند. کیفیت نمایه سازی پیشینه­های فراداده­ای درج شده در اشیای محتوایی، و تفاوت نمایه سازی و رتبه بندی آنها در قالب پنج پرسش و چهار فرضیه بررسی گردید، و نتایج با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفتند. یافته­ها حاکی از آن است که تغییر بستر نحوی پیشینه­های فراداده­ای، نتایجی متفاوت با پژوهش­های پیشین نشان می­دهد. بر اساس یافته­ها، رویکرد نمایه سازی مدارک مبتنی بر XML و برچسب «فرا» توسط موتورهای کاوش مهم وب نیز تعیین گردید. در پایان، برتری دو طرح فراداده­ای هسته دوبلین و مارک 21 مبتنی بر زبان نشانه گذاری گسترش پذیر (XML) نسبت به یکدیگر، از لحاظ دسترس پذیری (کیفیت نمایه سازی و رتبه بندی) توسط موتورهای کاوش عمومی، به عنوان پاسخ آخرین پرسش پژوهش، مشخص شد.

 

سپتامبر 2, 2008 at 7:59 ق.ظ. بیان دیدگاه


RSS وبلاگ گروهی کتابداران ایرانی

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.

تعداد بازدید کنندگان

  • 57٬972 آمار