Posts tagged ‘سرقت ادبی’

آیا من فرهنگ را نابود کرده ام؟

چند روز پیش فردی با این عنوان که به یکی از سی دی های موجود در کتابخانه ما نیاز دارد با کتابخانه تماس گرفت و بعد از اینکه مطمئن شد ما به افراد غیر عضو و خارج از دانشکده سی دی امانت نمی دهیم، خود را معرفی کرد و گفت که ناشر یکی از سی دی هایی است که ما عناوین آن را بر روی پرتال کتابخانه قرار داده ایم. جناب ناشر محترم بسیار ناراحت بودند که چرا اطلاع رسانی در مورد سی دی کتاب آنها جدا از کتابش صورت گرفته . نظر ایشان این بود که وقتی که سی دی را جدا از کتاب در اختیار دانشجو قرار دهیم سی دی تکثیر و دست به دست خواهد چرخید و نتیجه زحمات و هزینه های هنگفت آنها بر باد خواهد رفت و کار ما فرهنگی نبوده است. که در پاسخ ایشان گفته شد که اگر سی دی به همراه کتاب هم امانت داده شود می تواند تکثیر و دست به دست بچرخد و از نظر ما مشکل اصولا مربوط به نبود قانون کپی رایت است. از طرف دیگر هدف ما این بوده که دانشجویان و کاربرانمان از وجود سی دی ها اطلاع داشته باشند تا این منابع اطلاعاتی غنی و مفید خاک نخورده و مورد استفاده قرار بگیرند که ایشان به هیچ وجه راضی نشدند و حتی تهدید به شکایت هم کردند. و در برابر اصرارهای ایشان ما تصمیم گرفتیم عناوین سی دی های مورد نظر ایشان را از لیست سی دی های موجود در بخش دیداری – شنیداری حذف کنیم و به ذکر» همراه با سی دی» در نرم افزار کتابخانه در بخش مشخصات ظاهری اکتفا کنیم که البته دانشجویان، اندک توجهی به این جزئیات بر روی کار برگه کتاب ندارند! و سی دی ها همچنان بدون استفاده باقی می مانند که این مسئله باعث خون شدن دل ما و همینطور برانگیخته شدن احساس عذاب وجدان در ما به عنوان یک کتابدار می گردد که چرا نتوانسته ایم از تمامی منابع اطلاعاتی کتابخانه بهره برداری مناسب بنماییم و هزاران دغدغه دیگر …

 ولی البته من هنوز نمی دانم که عملکرد ما مبنی بر اطلاع رسانی و همینطور امانت سی دی های مربوط به کتابها به صورت جداگانه اشتباه است آیا؟

آیا ما حق مولف را زیر پا می گذاریم ؟ آیا ما فرهنگ را نابود می کنیم؟ آیا حق با جناب ناشر محترم است؟

راه درست کدام است، شما بفرمایید لطفا» ….

 

دسامبر 9, 2009 at 7:32 ق.ظ. 4 دیدگاه

دزدی در روز روشن

در دانشگاه برای کاری کلاسی  مقاله ای را آماده کرده بودم که استاد مربوط به اون درس که ظاهرا تا  اون لحظه در مورد موضوعی که من کار کرده بودم  حتی مطلبی هم نشنیده بودند، کاملا از موضوع استقبال کرده  و از من خواستند که وقت بیشتری برای اون مقاله اختصاص بدم  تا بشه اون کار رو برای چاپ در یک از نشریات کتابداری ارسال کرد. من دوباره شروع به کار بر روی اون مقاله کردم و استاد محترم هم اظهار  داشتند که مقاله را با آشناهایی که دارند در یکی از نشریات معتبر منتشر خواهند کرد. من در دیدارهایی که با ایشون داشتم پیگیر اینکه کار انتشار مقاله به کجا رسید بودم و ایشون هم حتی گفتند که این مقاله برای چاپ در یکی از نشریات معتبر اکسپت گرفته . از اون زمان تقربیا بیشتراز یک سال گذشته و من منتظر بودم که بلاخره این کار منتشر خواهد شد. ولی در کمال تعجب چند روز پیش در وبگردی در یکی از نشریه های  علمی – پژوهشی میان رشته ای  به مقاله ای با عنوانی شبیه به عنوان مقاله مذکور برخوردم که از قضا اسم استاد بزرگوارم به همراه  نام یکی دیگر از بزرگان رشته کتابداری (بدون ذکر نام من) در پای این مقاله بود، در صورتی که ایشون حتی یک ویرایش کوچیک هم بر روی این کار انجام نداده بودند و فقط و فقط کمی کلمات عنوان رو جابجا کرده بودند … در حالی که هاج و واج مونده بودم  واقعا تاسف خوردم  به  خاطر واژه  گرانمایه » استاد » ، که هستند کسانی که ارزش اونو نمی دونن و به بهایی اندک اونو می فروشن . افرادی که دوست دارند به هر نحوی که شده  ترقی کنند حتی با زیر پا گذاشتن حق و حقیقت ، حتی با زیر پا گذاشتن حقوق دیگران.

من اسمی از این دو استاد بزرگوار نمی برم چون فکر می کنم شان و مقام یک استاد خیلی بالاتر از این حرفهاست حتی اگر خودشون واقف به اون شان و مقام نباشند. ولی نمی دونم اسم اینکار رو چی میشه گذاشت؟ در حال مودبانه شاید گفت عدم رعایت حق مولف ،  و اگر با هم تعارف نداشته باشیم و نخوایم با کلمه ها بازی کنیم، دزدی در روز روشن!

  همین مطلب در وبلاگ گروهی کتابداران ایران و نظرات سایر کتابداران

– بررسی این موضوع در وبلاگ گفتگو توسط دکتر خسروی

دسامبر 27, 2008 at 11:45 ق.ظ. 8 دیدگاه


RSS وبلاگ گروهی کتابداران ایرانی

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.

تعداد بازدید کنندگان

  • 57٬972 آمار