Archive for سپتامبر, 2006

فهرستگان

 


امروز بلاخره با یک تاخیر یک هفته ای کلاسهای ما شروع شد و از امروز سال تحصیلی جدید رو آغازکردیم .و من هم بلاخره تونستم یه سری به اینجا بزنم و اینجا رو آپدیت کنم .

معرفی یک وبلاگ خوب

فهرستگان عنوان وبلاگ جدیدی هست که توسط یکی از همکلاسیهای خوبم یعنی خانم نادیا عزیزی نوشته میشه و ایشون یکی از اساتید مسلم در زمینه فهرستگان هستند .

راستی اگه می بینید اینجا ناجوره وبه این شکل دارم لینک میدم به خاطره اینه که از دانشگاه دارم آپ می کنم و استیشن ورد پرس رو اینجا ندارم .

سپتامبر 30, 2006 at 6:51 ق.ظ. 6 دیدگاه

افتخارات من

اخیرا نهضت افتخار نویسی در بلاگستان به راه افتاده و من هم تصمیم گرفتم که افتخارات زندگیم رو اینجا قرار بدم . همین جا به سایر دوستان و بویژه دوستان کتابدار توصیه می کنم اونها هم زود بجنبند و افتخارات زندگیشون رو منتشر کنند .

1. در همان بدو تولد رکورد تپل ترین بچه ی فامیل رو شکستم
2. در دو سالگی به علت سوختگی شدید تا پای مرگ پیش رفتم ( با کمی اغراق )
3. در هفت سالگی به مدرسه رفتم !
4. هیچ گاه از واکسن نهراسیدم .
5. در کلاس پنج ابتدایی سه بار پشت سر هم سر تقلب کردن لو رفتم و بعد از آن هیچگاه اقدام به این کار پلید و غیر انسانی نکردم .
6. در همان سال در مسابقات کتابخوانی در سطح استان مقام اول را کسب کردم .
7. در دوران طلایی راهنمایی نایل به کسب هزاران تقدیر نامه و جایزه شدم .
8. به نظر یکی از معلمای ریاضیم باید یک دانشمند ریاضی می شدم .
9. در الپیاد ریاضی نمره منفی گرفتم !
10. در مسابقات سرود همراه با گروه سرود مدرسه در شهرستان مقام اول را کسب کردم .
11. بار ها و بار ها در مسابقات پینگ پنگ در مدرسه و شهرستان مقام های مختلف را کسب کردم .
12. در همان سال ها به همراه دو تن از دوستانم میز پینگ پنگ مدرسه را شکستیم و به بدترین صورت ممکن مجازات شدیم .
13. در دوران دبیرستان 4 سال تمام شاگرد دوم کلاس شدم .
14. اولین بار که در کنکور شرکت کردم با وجود افتضاحی که به بار آورده بودم لبخند زنان از جلسه کنکور خارج شدم برای همین تا لحظه ای که کارنامه ام رو بگیرم همه فکر می کردند من جز نفرات برتر کنکور خواهم بود .
15. در همان سال و سال بعد در تمامی کنکور ها اعم از آزاد ، پزشکی ، آزاد غیر پزشکی ، علمی کاربردی و … شرکت کردم و در همه ی آن ها در رشته های مختلف ( صنایع غذایی تهران ، آزاد غیر پزشکی ) – پزشکی تبریز ( دانشگاه آزاد ) – صنایع غذایی کرج ( علمی کاربردی ) – کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی ( دانشگاه علوم پزشکی تبریز ) پذیرفته شدم .
16. در دوره کارشناسی در تمامی دروسی که دیگران نمره های عالی می گرفتند من کمترین نمره و در دروسی که دیگران افتضاح به بار می آوردندمن عالی ترین نمره را کسب می کردم .
17. عضو بسکتبال دانشگاه بودم که به علت مسدومیت از شرکت در مسابقات کشوری محروم ماندم .
18. روزی که امتحان کارشناسی ارشد دادیم موقع خارج شدن از جلسه ی امتحان همه ی دوستانم شنگول و مطمئن از قبولی و من با حالی گرفته و چشمانی که اشک در آن ها حلقه زده بود از جلسه خارج شدیم و در نهایت تنها کسی که در اون سال از اون جمع ارشد قبول شد من بودم ( باور کنین من بی تقصیرم !)
19. اشخاص مشهوری که در طول عمرم دیدم آقای خاتمی ، آقای رفسنجانی ، ناصرحجازی ، علی صادقی و استاد شجریان ( که 20 دقیقه بدون موسیقی برام خوند !) و حسین رضازاده و … بود.
20. از طریق ایشون و ایشون به بیماری مزمن وبلاگ نویسی مبتلا شدم .
21. و این داستان ادامه دارد …

یک پرونده ویژه : آرشیو افتخارات وبلاگستان

پادکست من

 

سپتامبر 23, 2006 at 7:21 ق.ظ. 7 دیدگاه

کپی رایت در وبلاگستان

 

بارها و بارها شاهد اعتراض وبلاگنویسان مختلف به کپی برداری دیگران از مطالب و مقالات آنها از وبلاگهایشان بوده ایم و انگار این قضیه هیچگاه پایانی نخواهد داشت و همواره کسانی خواهند بود که به خودشون اجازه میدن که مطالب و مقالاتی را که حاصل زحمات و تحقیق و تفحص دیگران هست بدون ذکر منبع یا اجازه از آنها کپی برداری کنن عدم رعایت قانون کپی رایت در همه جا ی کشورما وجود داره و برای ما کتابدارها همواره یکی از مباحثی که در مجموعه سازی مطرح بوده همین قانون حق مولف یا کپی رایت هستش. ولی به نظر من باید وبلاگستان با هر جای دیگه یک تفاوتهایی داشته باشه از اونجایی که معمولا کاربران وبلاگها و وبلاگنویسان اکثرا از افراد تحصیلکرده هستن می تونن به واسطه ی وبلاگهاشون فرهنگ سازی کنن و قوانینی از این قبیل رو جا بندازن و وبلاگهاشون رو به یک نقطه ی آغاز برای اینچنین تحولاتی قرار بدن حالا که وبلاگها دارن به یک رسانه ی عمومی تبدیل میشن بهتره که همراه با رشد روزافزون تعداد وبلاگها فرهنگ استفاده از اونها همراه با این پیشرفت حرکت خودش رو آغاز کنه و چه بهتر که هر کدوم از ما از خودمون شروع کنیم و در پایان هر مطلبی که از جایی میگیریم منبعش رو بیاریم … باور کنین کار سختی نیست چه بسا که با عنوان کردن منبع هم نوشتهامونو مستند کردیم و همین که دیگه کسی نمی تونه ما رو به القابی که دوسشون نداریم ملقب کنه !
لینکهای مرتبط:
گسترش فرهنگ بيان منبع در وبلاگ‌ها ضروري است
کپی رایت در اینترنت
حق کپی رایت – ویکی پدیا

سپتامبر 18, 2006 at 5:35 ب.ظ. 8 دیدگاه

کتاب های عامه پسند … کتابهای روشنفکرانه


قبلا اینجا مطلبی رو به نقل از سایت ایسنا در مورد پر فروش ترین رمانهای ایرانی در 14 سال اخیر آوردم که دوست داشتم خودم توضیحاتی رو بهش اضافه کنم ولی اون موقع نشد و حالا می خوام در موردش بنویسم
من بیشتر این کتابها رو خوندم از بعضیهاشون خوشم اومده ( مثل دالان بهشت ، مدیر مدرسه ، یا از طنز موجود در کتاب یاسمین ) و بعضیهاشونو اصلا نپسندیدم ( مثل اتوبوس ،شازده احتجاب و باغ مارشال) .چند روز پیش در جمعی بودیم که بحثی در مورد اینکه کی چه کتابی رو خونده پیش اومد و یکی به یکی دیگه اسم چند تا از همین کتابها رو به عنوان کتابهای مورد علاقه ش عنوان کرد و نفر اول با صراحت برگشتند گفتند که تو چطور خجالت نمی کشی این کتابها رو به عنوان کتاب مورد علاقه معرفی می کنی اینا همش کتابهای زرد ( حالا دقیقا نمی دونم مثل مجلات زرد اصطلاح کتاب زرد هم داریم یا نه) هستند. من نمی دونم چه ایرادی داره کسی از یه کتابی حتی عامه پسند خوشش بیاد مگه قراره آدم همیشه کتابهای خاص و روشنفکرانه بخونه آدم گاهی نیاز داره کتابی رو فقط برای لذتش بخونه و گاهی هم دوست داره کتابهای عمیق تری رو بخونه و در موردش فکر کنه و دریچه ای رو به دنیای جدیدتری باز کنه و به نظر من صرف اینکه یه کتابی برنده ی جایزه ی نوبل شده دلیل نمی شه که هر کسی اونو بپسنده همونطور که برای خود من پیش اومده که شروع به خوندن کتابی کردم که خیلی کتاب مشهوری بوده و برنده جوایز مختلف ادبی شده و لی اصلا خوشم نیومده و نتونستم کتاب رو تا آخر بخونم مثلا خانواده ی تیبو که اگه اشتباه نکنم اثر رژه آلن دوگار هستش یا همین کتاب مشهور گابریل مارکز ، صد سال تنهایی رو میگم که من اصلا نتونستم تمومش کنم . در مقابل کتابهایی بوده که وقتی دوستای من منو در حال مطالعه ی اون کتابها می بینن با تعجب میگن تو چطور می تونی چند ساعت بشینی یکجا و این کتاب رو بخونی همین چند هفته ی پیش کتاب جاودانگی میلان کوندرا و خانه ای برای شب اثر نادر ابراهیمی رو می خوندم شدیدا هم از خوندنشون لذت بردم ولی وقتی به چند نفر دیگه پیشنهاد کردم بخوننش متوجه شدم که اونا به جز چند صفحه اولش نتونستنه بودن ادامه بدن. ..حالا با این حرفا من می تونم بگم دوستام بد سلیقه هستن؟؟ یا فقط اهل خوندن کتابهای زرد هستن ؟؟/ اصلا مگه میشه کتابی عامه پسند نباشه و پرفروش ترین بشه! اصلا بعضیا چرا با کلمه عامه پسند این همه مشکل دارن ؟!

سپتامبر 14, 2006 at 8:35 ق.ظ. 8 دیدگاه

کتابدارانه

 

حالا که از طرف هیچ کس پیشنهادی در مورد عنوان وبلاگ مطرح نشد خودم کمی بیشتر از قبل به مخم که در طول این تعطیلات هیچ استفاده ای ازش نکردم فشار آوردم و یک عنوان دیگه به نظرم رسید نظرتون در مورد » کتابدارانه » چیه؟( بعدا از خوندن این مطلب اگه تا 3ثانیه نظرتون رو در بخش کامنت ننویسید کامپیوترتون به طور خودکار منفجر میشه… این هشدار رو جدی بگیرید و گرنه عواقبش پای خودتونه !). پس گزینه ها اینا هستند
1. زهره ی کتابدار
2. کتابدارانه
3. یادداشتهای یک اطلاع رسان

سپتامبر 11, 2006 at 5:31 ق.ظ. 9 دیدگاه

سلام بر ورد پرس

بلاخره بعد از فراز و نشیب های فروان من هم از اینجا نقل مکان کردم به ورد پرس و فعلا دارم باهاش ور میرم تا وبلاگ رو تا چند روز دیگه کاملا رو به راه کنم اگه از خوانندهای وبلاگ یادداشتهای یک اطلاع رسان بوده باشید می بینید که عنوان وبلاگ رو هم عوض کردم خودم فکر می کنم یادداشتهای یک اطلاع رسان یهتر بود ولی به خاطر طولانی بودنش موقعی که کسی می خواست وبلاگ رو بلینکه دچار مشکل می شد حالا فعلا که این اسم رو انتخاب کردم چون اسم بهتری که تکراری نباشه ، طولانی نباشه و مرتبط و قشنگتر از عنوان فعلی باشه پیدا نکردم اگه شما عنوان بهتری به ذهنتون میرسه دریغ نکنین خیلی خوشحال میشم خوبی برای این وبلاگ پیشنهاد بدین . پی نوشت1 : دوستانی که قبلا لینک داده بودید اگه دوست داشتید ( می دونم که کار خسته کننده ایه ) عنوان و آدرس رو اصلاح کنید . دوستان دیگه ای هم که تمایل به تبادل لینک دارید اعلام بفرمایید در خدمتتون هستم . پی نوشت 2 : میشه آرشیو وبلاگ قبلی رو به اینجا منتقل کرد ؟پی نوشت3 : دوستان خوبم بهناز جان ، شهناز عزیز م ، و یاسمن خوبم اگه اینجا رو هم می خونید ازدواجتون رو تبریک میگم و امیدوارم تا ابد خوشبخت باشید و ببخشید که جور بهتری نتونستم تبریک بگم

سپتامبر 10, 2006 at 6:00 ق.ظ. 10 دیدگاه


RSS وبلاگ گروهی کتابداران ایرانی

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.

تعداد بازدید کنندگان

  • 57٬969 آمار